به نام خدا
تو الان کجایی؟ لابد در گیر و دار آتلیه و آرایشگاه و گل فروشی و .
و من اینجا. همین جا. بی تو.
روزی که سخت شروع شده و روزی که سخت تمام می شود.
خوشبخت باشی.
وقتی خدا تقدیر کنه دیگه کاری از من ساخته نیست.
خدایا راضی شدم به مصلحتت. راضی هستم به مصلحتت.
به نام خدا
این روزا حس درماندگی و تنهایی بیشتر از هر چیزی گلویم را می فشرد.
کاش زمان به عقب بر می گشت و هرگز با مردی که نامش حالا در شناسنامه ام است پای سفره عقد نمی نشستم.
اشتباه بزرگی کردم که جبران شدنی نیست.
مدام در دعای مشلول می گویم یا راد ما قد فات.
یعنی ای کسی که انچه را که از دست رفته بر می گردانی. اما نمی دانم این بار چگونه می خواهی نجات دهی این بنده ات را.
درباره این سایت